سالی نو و قرنی نو آغاز می گردد تا انسان ها و جامعه در جشن نوشوندگی طبیعت، دیده و دل و ذهن و زبان را از کینه و کهنگی بشویند و زندگی را جشن گیرند.

ای ز تو نور دل و دیدار ما

گردش اندیشه بیدار ما

ای ز تو رویان زمستان و بهار

ای تو گرداننده لیل و نهار

ای ز تو تغییر حال و سال‌ها

حال ما را کن تو خوشتر حال‌ ها

«شفیعی کدکنی»

ویناپرس – سالی نو و قرنی نو آغاز می گردد تا انسان ها و جامعه در جشن نوشوندگی طبیعت، دیده و دل و ذهن و زبان را از کینه و کهنگی بشویند و زندگی را جشن گیرند.

هر نوروز، سرفصل به زبان آمدن سنت و فرهنگ ایرانی برای تجدید حیات انسان و آفرینش فرصت‌های جدید اجتماعی است.

فضای نوروزی ما را به شادی، آشتی، گفت‌وگو، گسترش ارتباطات و گشودگی جهان‌های پیشِ رو فرا می‌خواند و امید آن‌ که از نوروز بیاموزیم که  «دردهای مشترک ما هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود.»

برای هریک از ما که به زیستن در درون فرهنگ ایرانی و اسلامی و انسانی مفتخریم، عید و آیین‌های آن می‌تواند فرصتی برای بازیابی ارزش‌ها، بازآفرینی پیوندها، تقویت همبستگی‌ها، افزایش سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی باشد.

اگرچه امسال نیز نوروزی متفاوت با سال های قبل داریم؛ اما حکایت نوشوندگی و نوزایی نوروز همچنان باقی‌ است.

سالی سخت به پایان آمد؛ به گفته بیهقی «بر ما سالی گذشت و بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی؛ امید آن‌که کهنه رفته باشد به نیکویی و این نو همی‌آید به شادی»

در سال جدید نیز جشن نوشدن طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن را که رمز ماندگاری ما ایرانیان است، به ناگزیر در خانه برپا می کنیم. با عالم‌گیری ویروس کرونا، خانه مرکز جهان های درهم‌تنیده درونی و بیرونی ما شده است.

سخن اصلی این است که آیا می‌توان این روز‌ها را ماندگار و این نماد‌ها را نهادینه کرد؟ به زبانی دیگر آیا نمی‌شود با آن شاعر تاجیک خانم گلرخزار همنوا شد و آرزو کرد که قصه خوش نوروز درازتر شود؟ که گفت: « به نوروز بگویید که هر روز بیاید»

 در این زمان می‌توان از مجازی شدن نوروز و موضوعیت آن در جامعه شبکه‌ای سخن گفت. در کمتر لحظه‌ای از زمان به اندازه نوروز کنش‌های ارتباطی در فضا‌ی مجازی متمرکز می‌شود. نوروز فشرده‌ترین زمان در مبادله پیام ، تصویر، صدا و همه نماد‌ها در دور و نزدیک جهان ماست که خوشبختانه در فضای مجازی و نمادین به طور گسترده‌ای راه باز کرده و گستره همنشینی و همسخنی را از مکان‌های محدود خانوادگی به دور دست‌های ایرانی و غیرایرانی کشانده است.

اگرچه در روزهای آغازین سال، ارتباطات سنتی به دلیل اپیدمی کووید ۱۹ بسیار کم رنگ شد؛ اما « شبکه های اجتماعی»  به میدان آمدند و گوش ها برای شنیدن و زبان ها برای گفتن باز گردید. شگل گیری سطوح جدید ارتباطی در فضای فناورانه با استفاده از نسل های نوین تلفن هوشمند،  آیین و سنّت های نوروزی را زنده نگاه داشت.

جانمایه ارتباطات نوروزی، تمکین ذهن و زبان به فرهنگ سرزندگی و بالندگی است. در آیین نوروزی، نشاط، امید، آشتی و گفت و گو اصل و غم، نومیدی، قهر و ستیزه جویی استثناء است. از این رو باید سینه ها را از کینه شست و به دیدارها شتافت و همین سنّت که بر همه گستره های مکانی دور و نزدیک چیره می‌شود، هر فضای واقعی و مجازی را بازتر می‌کند و به جای فروبستگی های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی عرصه‌های گفت‌وگو را می‌گشاید .

در «ارتباطات نوروزی» اعم از آن که واقعی یا مجازی باشد، سرمایه اجتماعی یعنی امید، اعتماد و مشارکت همگانی تامین می‌شود و همین قدرت ارتباطی است که توان و ظرفیت جدیدی به همه شهروندان ایرانی می‌دهد.

بدیهی است که این ارتباطات، زبان گفت و گو را نرم و لطیف می‌سازد و شادی و امید را به متن همه گونه مناسبات روانه می‌کند.

«ارتباطات نوروزی» اگر نهادمندتر شود و پایداری و پیوستگی بیشتر بیابد، به جامعهِ دور از گفت و گو و یا ناتوان در انجام آن، قدرت و جانی فزاینده می‌بخشد . پس به جاست که واکاوی در «ارتباطات نوروزی» را به عنوان ضرورتی مهم در همه حوزه‌های نظری و تجربی مدّنظر قرار دهیم و از همین منظر شکل گیری « نوروز ارتباطی شده» را فرصتی برای امروز جامعه ایرانی دانسته و هم‌آوا با مولوی این ندا را سر دهیم که:

«نو بهارا جان مایی؛ جان‌ها را تازه کن/ باغ‌ها را بشکفان و کشت‌ها را تازه کن»

امیدواریم سال ۱۴۰۰ که آغاز قرن ۱۵ خورشیدی می باشد، به یمن زیبایی‌ها، زیبندگی‌ها، توان آفرینی‌ها و شادی‌بخشی‌های نوروزش برای همه هم میهنان در جای جای ایران و در دور و نزدیک جهان برای کلیه هم زبانان و همسایگان سال امید، سال دوستی، سال گفت‌وگو، سال خردورزی و سال گشایش در همه افق ها گردد.

با عرض تبریک سال نو، فرصت را غنیمت شماریم و از آیین و فرهنگ نوروز بیاموزیم که:

ای دریغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گرنکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

انتهای پیام

  • نویسنده : دکتر ابراهیم جعفری، مدرس دانشگاه و استاد علوم ارتباطات