یک سال از ورود کرونا به ایران گذشت، بیماری عجیب و مهلکی که تا امروز میلیون‌ها نفر به آن مبتلا شدند و جان شمار زیادی از انسان‌ها را گرفته است. آیا کرونا مهمترین و بزرگترین پاندمی بشر است؟ مسلماً خیر؛ پیش از شیوع همه‌گیری کرونا بیماری‌های دیگری وجود داشت که زیست جمعی انسان‌ها را به مخاطره انداخته بود و سبب تلفات بسیاری شد.

ویناپرس – یک سال از ورود کرونا به ایران گذشت، بیماری عجیب و مهلکی که تا امروز میلیون‌ها نفر به آن مبتلا شدند و جان شمار زیادی از انسان‌ها را گرفته است. آیا کرونا مهمترین و بزرگترین پاندمی بشر است؟ مسلماً خیر؛ پیش از شیوع همه‌گیری کرونا بیماری‌های دیگری وجود داشت که زیست جمعی انسان‌ها را به مخاطره انداخته بود و سبب تلفات بسیاری شد. تردیدی نیست که بیماری‌های عفونی پیشینه کهنی دارند و همواره با تاریخ اجتماعات بشری پیوند خورده است. پس هر چه به گذشته باز ‌گردیم رد پای آنها را می‌بینیم. بیشتر دانستن از بیماری‌های عفونی به ما کمک می‌کند که ابتدا با آنها آشنا شویم و پیشرفت‌های شگرف علوم و تکنولوژی پزشکی را بهتر درک کنیم. همچنین می‌توانیم با شناخت دقیق‌تر آنها از همه‌گیری‌ مجددشان پیشگیری کنیم. «خسرو معتضد» نویسنده و تاریخ‌نگار در گفت‌وگو با پایگاه خبری وینا پرس در این باره بیشتر برای ما و شما می‌گوید. قسمت سوم این پرونده به «بیماری طاعون» اختصاص دارد.

یکی دیگر از وحشتناک‌ترین بیماری‌های ایران « مرض طاعون» بود. وقتی تاریخچه همگیری‌های ایران را می‌خوانیم متوجه می‌شویم تلفات طاعون در ایران مانند اروپا نبود زیرا اروپا و به خصوص لندن طاعون خیلی وحشتناکی را تجربه کرد. این بیماری در زمان «چارلز دوم» در قرن هفدهم پیش از میلاد کشف شد و هزاران نفر را کشت.

در ایران اولین طاعون در قرن هفتم میلادی یعنی زمان پادشاهی «خسرو پرویز» ظاهر شد. به موجب تاریخ نگاری‌های این دوره، طاعون ایران بعد از جنگ‌های ایران و روم اتفاق افتاد و عامل آن موش بود.

همچنین براساس بررسی‌هایی که انجام دادیم مشخص شد ایرانی‌ها در دوران پیش از اسلام جنازه مردگان را دفن نمی‌کردند زیرا معتقد بودند خاک را آلوده می‌کنند. در جنوب تهران دو قله بدون سقف وجود داشت. به این قلعه‌ها می‌گفتند «استودان» به معنی «تکیه‌گاه استخوان» که یک جور قبرستان محسوب می‌شد.

آن زمان مرده‌های زرتشتی را به آنجا می‌آوردند و به دیوار تکه می‌دادند. در جاده تهران و شهرری دو استودان وجود داشت که ماموران گورستان درگذشتگان را با کفن به آنجا می‌بردند. مردم از این ماموران بدشان می‌آمد. به همین دلیل آنها به پای خود زنگوله می‌بستند و حرکت می‌کردند. وقتی این زنگوله صدا می‌داد مردم کنار می‌رفتند.

همان طور که گفتم این ماموران درگذشتگان را تحویل می‌گرفتند و به دیوار تکیه می‌دادند تا آسمان تکلیف آنها را روشن کند. یعنی اینکه کلاغ و قوش و باز و حیوانات دیگر می‌آمدند و بدن این‌ها را کم کم می‌خورند. البته باران و برف هم کمک می‌کرد.

در کتاب‌های زرتشتی نوشته شده اگر کلاغ می‌آمد و چشم راست فرد را می‌کند می‌گفتند او به بهشت رفته است و اگر چشم چپ را می‌کند می‌گفتند به جهنم رفته است.

* از تعطیلی استودان‌ها تا طاعون جنگ ایران و روم

به دستور رضاشاه در سال ۱۳۱۴ اداره کل بهداری آن زمان استودان‌‌ها را برچیده و به تدریج قبرها جایگزین آن شد، به طوری که اکنون گورستان خیلی آبرومند و زیبایی به جای آن وجود دارد. زرتشتی‌ها مردمان مبتکر، محترم و فهمیده‌ای هستند؛ زمانی که دولت از آنها خواهش کرد استودان‌ها را بردارند پذیرفتند و این کار را انجام دادند. دلیلش علاوه بر شیوع بیماری، بوی بدی بود که این مکان‌ها ایجاد می‌کرد. خارجی‌هایی که به تهران می‌آمدند با حیرت آنجا را می‌دیدند و روایت می‌کردند در جنوب تهران جایی است که بوی بدی دارد؛ آنجا مردگان خشک و استخوان‌هایشان در دخمه گذاشته می‌شود. پس یکی از دلایل شیوع طاعون در ایران همین استودان‌ها بود.

علاوه بر آن در جریان جنگ ایران و روم وقتی سربازان ایرانی در ترکیه کشته می‌شدند، به دلیل اینکه استودانی وجود ندارد این افراد روی زمین باقی می‌ماندند و دفن نمی‌شدند. در نتیجه موش‌ها گوشت آنها را می‌خوردند. همین باعث شد طاعون بزرگ قرن هفتم میلادی برای ایرانی‌ها مصیبت بار شود به طوری که خیلی از ایرانی‌ها به دلیل همین طاعون که در نتیجه ۲۴ سال جنگ عجیب و بی‌فایده ایران و روم بود کشته شدند. این طاعون ۲ تا ۳ سال باقی ماند و به جمعیت ایران ضربه سنگینی زد.  

* موش‌های بندرگاه و طاعون مارکوپولو

طاعون بعدی طاعون مارکوپولو است. در قرن ۱۳ میلادی مارکوپولو به بندر هرمز وارد شد. او که شاهد کشتار طاعون در ایران بود می‌گوید: «من وقتی آمدم دیدم کسانی که دچار طاعون می‌شدند را درون خانه‌هایشان حبس و درِ خانه‌ها را تخته می‌کردند در حالی که ساکنان آنها زجه می‌زدند.»

مدت‌ها بعد یک هیئتی از «جامعه اتفاق ملل اروپا» به ایران آمدند که نتیجه حضور آنها کتابی با عنوان «مساله صحیه» یا «بهداشت در ایران» شد. مسئول این جامعه شخصی بوده به نام دکتر «جان گیلمور». آنها در ۱۹۲۵ به ایران سفر کردند تا روی بیماری‌ها مطالعه کنند. اولین بیماری وبا بود که ۵ مرتبه در اروپا ظاهر شد. این بیماری از افغانستان به ایران رفت و از ایران به دریای خزر، روسیه و اروپا وارد شد.

بیماری طاعون نیز در سال ۱۲۷۸ شمسی از طریق خلیج فارس به اروپا سرایت کرد. البته طاعون آن‌چنان که در ترکیه بود هیچ‌گاه در ایران شیوع پیدا نکرد زیرا ترکیه و شهر استانبول کنار دریا بود. وقتی کشتی‌های تجاری می‌آمدند موش‌ها از طناب لنگر بالا می‌رفتند و به وسیله همین کشتی‌ها به دیگر بنادر سرازیر می‌شدند. به همین دلیل یعنی وجود دریا در اطراف ترکیه، این کشور به دفعات دچار طاعون شد در حالی که ایران به جز در شمال و جنوب از دریا دور بود و همین باعث شد طاعون محدود به همان مناطق باشد. دکتر گیلمور در همان کتاب بهداشت در ایران نوشته است: «برای ما بسیار باعث تعجب است که خسارت طاعون در ایران خیلی کم است.»

* هرگز طاعون در ایران همه‌گیر نشد

دکتر تولوزان فردی بود که به صورت جدی درباره طاعون در ایران مطالعه کرد و کتابی نوشت با عنوان «تاریخ طاعون در ایران» که شنیده‌ام توسط یک پزشک ترجمه شده است.

طاعون هرگز به صورت وسیع در ایران همه‌گیری نداشت. طی سالهای ۱۲۰۸ تا ۱۲۱۱ هجری شمسی یا ۱۸۲۹ تا ۱۸۳۳ میلادی طاعون محدود به ناحیه ساحلی دریای خزر و شمال شرقی خراسان بود. پس از آن طی سال ۱۸۷۱ میلادی یا ۱۲۵۰ خورشیدی برای مدتی طاعون مشاهده نشد. بار دیگر در سال ۱۲۵۳ شمسی یا ۱۸۷۷ میلادی طاعون در همان نواحی دریای خزر و خراسان مشاهده شد و گاهی همه‌گیری‌های محلی پیدا ‌کرد. البته دکتر تولوزان یک نکته را فراموش کرده و من آن را اضافه می‌کنم. براساس مدارک به دست آمده در سال ۱۸۳۵ که می‌شود زمان سلطنت فتحعلی شاه طاعون از طریق کشتی‌های تجاری به رشت آمد و هزاران نفر را کشت. می‌گویند شهر رشت طوری خالی از جمعیت شد که سگ‌های درنده برای خوردن گوشت مردگان وارد شهر شدند. دولت برای آن که بتواند سگ‌ها را کنترل کند تعدادی تیرانداز به شهر رشت فرستاد.

یکی از کنسول‌های سفارت انگلیس در ایران نوشته است: «وقتی وارد شهر رشت شدیم وحشت کردیم.»

* چگونه طاعون ریشه کن شد

این که چگونه طاعون ریشه کن شد به این دلیل است که متوجه شدند عامل سرایت آن موش است. حتی دولت و شرکت نفت انگلستان که در ایران مستقر بود برای کسانی که لاشه موش تحویل می‌دادند جایزه نقدی پرداخت می‌کرد.

نکته جالب دیگر که منجر به شیوع طاعون در ایران شد مقداری لباس کهنه بود که به وسیله تاجری از هندوستان وارد و به مردم فروخته شده بود. این لباس‌ها آلوده به طاعون بود و باعث رواج بیماری در ایران شد. وقتی این مساله را فهمیدند همه لباس‌های طاعونی را سوزاندند. در فاصله دی‌ماه ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۵ خورشیدی تعداد ۱۴۰۹ نفر به دلیل طاعون در ایران کشته شدند که بیشتر این تلفات مربوط به سواحل خلیج فارس بود.

به همین علت برای جلوگیری از شیوع بیشتر بیماری به کارمندان دستور داده شد موش‌هایی که می‌کشند گزارش دهند. علاوه بر آن تله‌گذاری برای صید موش‌ها انجام و در ازای تحویل لاشه‌ی موش پول پرداخت می‌شد.  

اقدام بعدی مایه‌کوبی بود. مایه کوبی طاعون در سال‌های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ آغاز شد. شیوه کار به این صورت بود که به محض مشاهده بیماری در یک منزل، «شرکت نفت ایران و انگلیس» که مالک خوزستان بود آنجا را به مدت ۱۰ روز قرنطینه و سپس مایه کوبی را آغاز می‌کرد. دلیل این کار حضور ۴ تا ۵ هزار کارمند خارجی در خوزستان بود که از لندن، اسکاتلند، کانادا، استرالیا و دیگر کشورهای مستعمره انگلستان برای کار به ایران آمده بودند.

چند سال بعد محل‌های آلوده را به وسیله دود سولفور، آب آهک و محلول گوگرد دی‌اکسید ضدعفونی می‌کردند. انگلیسی‌ها می‌دانستند اگر جلوی بیماری را نگیرند همه جا را فرا خواهد گرفت. همچنین اقدام بعدی آنها تعیین مقررات سخت‌گیرانه برای جلوگیری از شیوع طاعون بود که در زیر به مواردی از آن اشاره می‌کنم:

* جداکردن افراد و اشیای خانواده در محل مخصوص

* نابود کردن کلبه‌های کارگران پس از پاشیدن نفت خام

* ضد عفونی کردن البسه قبل از خروج از بهداری

* پرداخت غرامت به صاحب کلبه‌

* ممنوع کردن ساختمان مجدد کلبه‌ در همان محل

* جلوگیری از دفن اجساد بدون مجوز بهداری  

* تعیین مفتش زن برای تفتیش اجساد خانم‌ها

آن زمان دکتر گیلمور گزارش خیلی زیبایی ارائه می‌دهد مبنی بر اینکه طاعون یک مساله جهانی است. در توضیحات او آمده است: «وقتی شروع به جمع‌آوری موش‌ها کردیم در مدت ۳ ماه فقط ۱۹۸ موش نابود شد. در ماه بعد یک متخصص شکار موش به همراه ۴ دستیار به ایران آوردیم. آنها موفق  شدند در حدود ۲ماه ۵۰۰ تله و ۵۵۰ کربنات باریوم از هندوستان وارد ایران کنند. در همین زمان یعنی از اردیبهشت تا تیرماه ۱۳۰۴ خورشیدی یا ۱۹۲۵ میلادی در مجموع ۱۲ هزار و ۱۵۸ موش نابود شدند.»

به این شکل همه‌گیری طاعون متوقف شد. نکته جالب اینکه بعد از این اقدامات در منطقه تحت نظارت شرکت نفت ایران و انگلیس فقط ۱۰ مورد طاعون دیده شد در حالی که روستاها با ۲۲۳ مورد طاعون مواجه شدند. روی هم رفته مقابله با طاعون از زمان اقدام تا ریشه کنی کامل آن ۷ سال به طول انجامید.   

انتهای پیام

  • نویسنده : مینا صفدری