ویناپرس – ارتباطات از زمانهای دور برای بشر مهم بود زیرا انسان میتوانست با همنوعان خود در نقاط دور دست ارتباط برقرار کنند. در جنگلهای آفریقا این طور که سیاحان نقل کردند قبایلی مانند اینکاها، مایاها و آزتکها در آمریکای جنوبی با طبل و صدای تام تام یکدیگر را از مسایل مهم مطلع میکردند. پس از آن بشر متوجه شد که میتواند با تربیت کبوتران نامهرسان برای ارسال پیام به دوردستها استفاده کند. با این همه نقطه عطف ارتباطات جهانی تلگراف بود؛ استاد «خسرو معتضد» نویسنده و تاریخ نگار به مناسبت هفته ارتباطات درباره شکلگیری تلگراف و تحولات آن در ایران به پایگاه خبری ویناپرس توضیح میدهد.
استفاده از کبوتران نامهرسان در دوران خلفای عباسی، مغول و پیشتر در کشور چین رایج بود. آنها این کبوتران را عادت داده بودند تا در مسافتهای طولانی (به عنوان مثال ۱۰ فرسنگ) پرواز کنند و نامۀ کوچکی که به پای آنها بسته بود را به مقصد برسانند. این کبوتران در محلهایی که از قبل به آنها آموزش داده شده بود مینشستند و دوباره به سمت مبداء پرواز میکردند.
مردمان ساکن در اروپای قرون وسطی اغلب در دهکدههای کوچک سکونت داشتند و حداکثر میتوانستند تا ۱۰ کیلومتر آنسو تر از محل سکونت خود از اخبار و وقایع مطلع باشند ولی برای اغلب مردم این فاصله از ۶ کیلومتر فراتر نمیرفت.
شخصی به نام «احمد بن محمد رازی» مشهور به «ابوعلی مُسکویه» در کتاب «تجارب الامم» به موضوع جالبی اشاره میکند. «وقتی ارتش ایران از تیسفون به طرف قادسیه که چند فرسنگ دورتر از تیسفون بود حرکت کرد سربازهای مخبر در فواصل ۲۰۰ تا ۳۰۰ متری ایستاده بودند و با صدای بلند بوقهایی که در دست داشتند دستورات فرمانده اعلام و او را از اتفاقات و اخبار آنسوی میدان مطلع میساختند.»
* ماجرای حسینخان آجودانباشی و برجهای تلگرافی پاریس
ارتباطات به وسیله پیامهای تلگرافی ابتدا در زمان ناپلئون اول در فرانسه برقرار شد. شخصی به نام «میرزا حسینخان آجودانباشی» در زمان لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه که رابطه خوبی هم با ایران داشت برای سفر به این کشور دعوت شد. آجودان باشی میگوید: وقتی به پاریس رسیدم وزیر خارجه فرانسه به من گفت ما خبر ورود شما را داشتیم. آجودان باشی که حسابی تعجب کرده بود پرسید چطور چنین کاری ممکن است؟ آنها پاسخ دادند: وقتی در ساحل پاریس پیاده شدید هجده دقیقه بعد خبر ورود شما را به ما اعلام کردند. آنها به آجودان باشی گفتند برجهایی از مرز فرانسه تا شهر پاریس قرار دارد. در این برجها حروف لاتین در ابعاد بزرگ روی تخته نوشته و آماده است. وقتی شما «آجودان باشی» پیاده شدی اولین برج، تابلو را بالا برد. برای آن که برج بعدی بتواند آن را مشاهده کند آتش روشن کردند و دودی به هوا بلند شد. برج اول ساحل دریا بود و به فاصله یکصد متری بندرگاه قرار داشت. به همین ترتیب برج بعدی با مشاهده دود یا احتمالاً شلیک گلوله مطلع شد، دیدبان با دوربین نوشتهی (حسین آمد) را دید و پیام به همین ترتیب تا پاریس مخابره شد. فرض را بر این بگیرید اگر از بندر مارسی تا پاریس ۴۰۰ کیلومتر باشد در هر نیم یا یک کیلومتر برجی قرار داشت و پیامها به صورت کلمهای مخابره میشد.
* اخبار وقایع اتفاقیه از ورود «راه سیم» به مدرسه دارالفنون
ارتباطات در قرن نوزدهم نیاز ضروری بود. یک قرن پیش از آن شرکت انگلیسی «لویدز» که همچنان پابرجا است مسئولیت اطلاع رسانی به کشتیها را برعهده گرفت تا به این ترتیب از کشتیهای انگلستان که به فرانسه میرفتند خبر و موقعیت کسب کنند و از زمان ورود آنها به اقیانوس اطلس باخبر شود.
ابتدا در ابتدا توسط کبوترهای نامهرسان انجام میشد که بیفایده بود. از آنجایی که فاصله فرانسه و انگلستان کم است و امکان عبور از دریای مانش ظرف ۵۰ دقیقه وجود دارد لویدز روزنامهای منتشر کرد و همراه با آن خبرهای دیگری به وسیله کشتیهای پارویی و بادبانی به فرانسه و انگلستان میفرستاد.
اختراع تلگراف سیمی توسط «ساموئل مورس» و بهرهبرداری از اولین خط تلگراف در ۱۸۴۴ میلادی تحول بزرگی در دنیای به وجود آورد. ۱۱ سال بعد در ایران به این فکر افتادند که میتوان از تلگراف استفاده کرد. روزنامه وقایع اتفاقیه مطالب خیلی مفصلی درباره ورود و بهرهبرداری از تلگراف در ایران منتشر کرده است. حتی در شماره ۴۶ مجله «شرف» از قول «میرزا ملکمخان» خبر اختراع تلگراف به اطلاع شاه رسید.
برگردیم به روزنامه وقایع اتفاقیه؛ در شماره پنج شنبه، دوم شعبان ۱۲۷۱ قمری در زمان صدارت اعتمادالدوله آمده است: «در بلاد اروپا بعضی اعمال و وقایع غریبه متداول شده که در بلاد ایران هنوز شایع و متداول نشده است از جمله «راه سیم» موسوم به تلگراف که در آن واحد از مسافت بعیده، اخبار جدیده را خبر میدهد و…»
علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اسباب لازم را فراهم کرد و در مدت کوتاهی سیمکشی تلگراف بین دو اتاق مدرسه دارالفنون انجام و اعلام شد: «قوه الکتریسیته به ظهور آمده و به حرکت آلات، مطلب مذکور ترسیم و ترغیب یافت و به یقین پیوست که این عمل، مدعی ظهور و صدور آن شده است.»
وقایع اتفاقیه در شماره ۳۷۱ خود به اظهار خوشبختی اعتمادالدوله از اهتمام اعتضادالسلطنه در راه اندازی تلگراف اشاره کرده است. همچنین رضا قلیخان ناظم مدرسه دارالفنون و شاگردان توپچیهایی که در این کار دخیل بودند همگی به تفاوت درجات انعام گرفتند.
سرانجام بین عمارت سلطنتی و باغ لالهزار ارتباط تلگرافی برقرار شد و بعدتر میان دوشان تپه و باغ وحش خرگوشدره خط تلگراف کشیده شد تا شاه از احوال شیر و پلنگ خود مطلع شود.
روزنامه وقایع اتفاقیه از کشیدن شدن سیم تلگراف بین تهران و قصر تابستانی شاه در سلطانیه زنجان خبر داد؛ همچنین برای اولین مرتبه خبر ورود ناصرالدین شاه به شمیران به وسیله تلگرافچی مخابره شد. تلگراف به تدریج مورد توجه قرار گرفت و انگلیسیها که میخواستند بین خاور نزدیک یعنی ترکیه و هندوستان ارتباط برقرار کنند اجازه ساخت خط تلگراف بین تبریز و بوشهر دریافت کردند.
* تاسیس وزارت کل تلگرافات ممالک محروسه ایران
خط تلگرافی تبریز در ماه رجب ۱۲۷۷ ایجاد شد. جوادخان سعدالدوله به ریاست اداره تلگراف آذربایجان منصوب شد و جالبتر آنکه این خط تلگرافی جنبه سیاسی پیدا کرد زیرا مردم میتوانستند شکایتهای خود را از طریق اعلام کنند.
همزمان با این تحولات تلگراف ارزش بیشتری یافت به طوری که «وزارت کل تلگرافات ممالک محروسه ایران» تاسیس شد. سپس یک مدرسه درست کردند و به ریاست عبدالرسول خان ۴۲ نفر از جوانان ایرانی را برای تحصیل فنون تلگراف به پاریس و تفلیس فرستادند. از بین آنها افرادی مانند جواد خان سعدالدوله، میرزا عباس خان، یوسف خان نوایی، عبدالحسین خان نوایی، علی اصغر خان، مبشر السلطنه، میرزا حبیب الله خان، میرزا محمد یاور، میرزا عبدالوهاب خان و … در اداره تلگراف تهران استخدام شدند.
اروپاییها برای دایر کردن خط تلگراف بین ارس تا بوشهر شرکت زیمنس و هالسکه و هند و اروپا را تاسیس کردند؛ همچنین کمپانی تلگراف انگلستان هم وارد ایران شد. در سال ۱۳۱۰ تمام امتیاز تلگراف از انگلیس به دولت ایران واگذار گردید و تلگراف به تهران، تبریز، اصفهان، بوشهر و زاهدان رسید؛ علمای اصفهان از این بابت ابراز خشنودی کردند ولی در یزد شرایط متفاوت بود و از تلگراف استقبال نشد زیرا میگفتند دولت میخواهد در کار مردم فضولی کند.
* صبوری و مهمان نوازی تلگرافچیهای فرنگی
رونق تلگراف در ایران سبب تاسیس تلگراف خانهها شد. در تلگراف خانهها تلگرافچیهای انگلیسی، آلمانی، کانادایی و استرالیایی کار میکردند. در آنجا اتاقی برای مهمانان مهم داخلی و خارجی وجود داشت تا اگر به سفر میرفتند شب را در تلگراف خانه سپری کنند. خانواده تلگرافچیهای فرنگی هم در همان محل سکونت داشت. آنها «تلگرافچیهای فرنگی» مردمان صبوری بودند و گاهی به دلیل درگیریهای داخلی کشته میشدند ولی به خاطر منافع کشورشان کار خود را ادامه میدادند. هر کسی که به تلگراف خانهها می رفت از پذیرایی و مهمان نوازی آنها تعریف میکرد.
* از اعتراض به امتیاز رویتر تا اشغال بندر خرمشهر
همانطور که در قسمتهای قبل اشاره کردم تلگراف خیلی زود به ابزار سیاسی تبدیل شد؛ مثلاً در دوره ناصرالدین شاه از این وسیله علیه کمپانی رویتر و نیز ماجرای تنباکو استفاده شد به شکلی که مردم در تلگرافخانهها بست مینشستند تا صدای اعتراضشان مخابره شود. نکته جالب اینکه اگر تلگرافچیهای ایرانی پیام مردم را ارسال نمیکردند انگلیسیها براساس قانون انگلیس که میگفت «تلگراف باید آزاد باشد» پیام ها را میفرستادند.
هر تلگرافچی در زمان ناصرالدین شاه وظیفه داشت اوضاع ولایتها مانند کشت گندم، آفات، حمله ملخ، شرایط زندگی مردم، گرانی و حتی زاد و ولد نوزادان عجیب الخلقه را گزارش دهد.
تلگرافچیها نقش خبرنگار را داشتند و باید روزانه یا هفتگی اخبار را به تهران مخابره میکردند. از اینرو تلگراف در زندگی ایرانیان تا زمان جنگ جهانی دوم بسیار مهم بود. به عنوان مثال وقتی بندر خرمشهر اشغال شد، تلگرافچی خرمشهر گفت: «بندر خرمشهر اشغال شد. من دارم دستگاه تلگراف را میشکنم. وارد شدند. خدانگهدار!»
همچنین زمانی که شورشی در نقطهای از کشور به راه میافتاد شورشیان سیمهای تلگراف را به وسیله نیزه و شمشیر پاره میکردند یا با گلوله قرقرهها را هدف میگرفتند. همهاش برای این بود که تلگراف بسیار مهم بود و نقش خبرگزاری را بازی میکرد.
* روایت جمالزاده از خطوط تلگراف و نرخ ماهیانه آن
کتاب «گنج شایگان» نوشته محمدعلی جمالزاده، حاوی آمار و اطلاعات جالبی درباره تلگراف ایران است. به عنوان نمونه تا سال ۱۲۹۳ خورشیدی خطوط تلگراف ایران حدود ۹۷۳۰ کیلومتر بود و ۱۵۵۶۲ کیلومتر سیم تلگرافی وجود داشت. همچنین نرخ ماهیانه تلگراف برای پیامهای داخلی بین ۲۰ تا ۲۵ قِران و برای پیامهای خارجی ۵۰ قِران تعیین شده بود.
به هر ترتیب اهمیت تلگراف به قدری بود که حتی با ورود تلفن، تلکس و فاکس همچنان پا برجا ماند ولی با آمدن موبایل روبه افول رفت و در نهایت به خاطرهها پیوست.
نویسندگان: مینا صفدری – محمد جواد نعمتی
انتهای پیام
Tuesday, 3 December , 2024